مهارتهایی برای زندگی شاد!
اگر واقعا نتوانید خودتان را دوست داشته باشید، داشتن یک زندگی شاد و سعادتمند برایتان بسیار مشکل خواهد بود. اولین کسی که باید یاد بگیرید دوستش داشته باشید خودتان هستید. هنگامی که بتوانید خودتان را دوست داشته باشید توانایی شما در عشق ورزیدن بیشتر میشود و انواع دیگر دوست داشتن نیز برایتان آسانتر خواهد شد.
تنها زیبایی ظاهری نیست که شما را جذاب میکند. اگر شما احساس خوبی به خودتان داشته باشید، جذاب خواهید بود. برخی از افراد در مورد خودشان بیش از حد سخت میگیرند و قضاوتشان درباره اعمال و رفتارشان بسیار شدیدتر از قضاوت آنها در مورد اعمال و رفتار دیگران است. شما سزاوار نیستید که از طرف هیچکس این چنین بیرحمانه مورد انتقاد قرار گیرید چه رسد به اینکه این فرد خودتان باشید.
سعی كنید بایدها، الزامها و اجبارها را از افكارتان بیرون برانید و مكالمات درونی عاقلانهتری را جایگزین آنها كنید. بهتر است با خودتان مهربانتر باشید و لحن بهتری در گفتوگو با خود داشته باشید. هنگامی كه بایدها و الزامات زیادی برای خود قائل شوید زندگی برای شما سخت و ناخوشایند میشود.همه ما كموبیش گفتوگوی ذهنی را تجربه كردهایم.
بارها پیش آمده كه برای انجام خطایی، خودمان را سرزنش كرده ایم؛در واقع مغزمان همیشه فعال است و بیشترین كاری كه میكند این است كه دائم ما را قضاوت میكند، از ما ایراد میگیرد و با تندترین لحن از ما انتقاد كرده و سرزنشمان میكند كه چرا نتوانستهایم درست از پس كارهایمان برآییم؛ "خیلی دستو پا چلفتی به نظر رسیدی، این چه جور حرف زدنی بود؟ وای چقدر احمقانه به نظر میرسیدم، من همیشه حرفهای نادرستی میزنم، چقدر زشت به نظر میرسیدم و... ".
همه ما خواهان مهربانی كردن به دیگران هستیم و دوست داریم دیگران نیز متقابلا با ما مهربان باشند ولی متاسفانه خودمان نسبت به خود بسیار نامهربان هستیم و با وجود اینكه بهترین چیزها را برای خودمان میخواهیم ولی بدترین رفتارها را با خودمان میكنیم؛ گاهی وقتی كه تنها هستیم اصلا چیزی نمیخوریم، بدترین ظرفهای غذا را برای خودمان روی میز میگذاریم، در خانه بدترین لباسمان را میپوشیم و بدتر از همه بدترین نوع گفتار را با خودمان داریم و زشتترین انتقادها را با خشونتآمیزترین لحن به خودمان روا میداریم. البته عكس این مطلب نیز صادق است؛ یعنی مكالمات درونی مثبت ما نیز میتواند به پیامدهایی مطلوب منجر شود و احساسات خوب به وجود آورد. شما میتوانید با تغییری كوچك در نگرش خود نتیجهای بسیار بهتر بگیرید و موفقتر باشید؛ در واقع هنگامی كه دائم به خودتان بگویید شكست خواهید خورد، معمولا بیبروبرگرد شكست میخورید. اما اگر به اندازه كافی خودتان را باور داشته باشید و به تواناییهایتان اطمینان كنید فرصتهای پیشرفت بیشتری را نیز برای خود خلق خواهید كرد. اگر میخواهید واقعا در كاری موفق شوید خودتان را تصور كنید كه بارها و بارها با موفقیت آن كار را انجام میدهید.
همه ما این را شنیدهایم كه قدرت ذهن بسیار زیاد است و میتواند موقعیتهای دشوار را تحت كنترل خود در بیاورد. تا به حال چندبار این جملات را شنیدهاید یا با خودتان گفتهاید كه "این واقعا مرا عصبانی میكند "، "او خیلی مرا ناراحت كرد "، "قرار گرفتن در این موقعیت واقعا مرا عذاب میدهد " و... . حقیقت این است كه در واقع این حوادث و اتفاقات نیستند كه هیجانات ما را تحریك میكنند بلكه این نگرش و طرز فكر ما درباره حوادث هستند كه احساساتمان را مشخص میكنند؛ در واقع قبول اینكه افكار روی هیجانات تاثیر میگذارد گام خیلی مهمی در مسیری است كه به زندگی شادتر و سالمتری منتهی میشود.
افكار منفی را میتوان تغییر داد و این كار كمكم به افكار و هیجانات مثبتتر منتهی میشوند. فراموش نكنید قدرت تفكر شما به حدی است كه میتواند بر بسیاری از تصمیمات مهم زندگیتان تاثیر بگذارد. تفكر در واقع حلقهای مهم در زنجیره حوادث است كه موقعیتهای بیرونی و پاسخهای هیجانی ما را به آنها پیوند میدهد. حوادث ما را عصبانی، ناراحت، خوشحال یا هراسان نمیكنند بلكه تعبیر و تفسیر ما از حوادث هستند كه ما را به سوی احساس عصبانیت، ناراحتی، خوشحالی یا هراسان بودن سوق میدهند. سعی كنید بایدها، الزامها و اجبارها را از افكارتان بیرون برانید و مكالمات درونی عاقلانهتری را جایگزین آنها كنید.
علل بروز ناراحتیها
بسیاری از ما علل ناراحتیها را به منابع بیرونی نسبت میدهیم مثلا میگوییم: "حرفهایش مرا ناراحت كرد "، "رفتارش خیلی به من آسیب زد "، "از كارش خیلی ناراحت شدم " و... .
در واقع این اظهارات، حرفها و گفتهها نیستند كه باعث آسیب یا ناراحتی میشوند، بلكه این خود فرد است كه خود را برای اظهارات یا اتفاقات ناراحت میكند، وگرنه این اعمال به خودی خود ناراحتكننده نیستند؛ بنابراین ناراحتیها توسط خود ما خلق میشوند. درواقع میتوانیم بگوییم: "من خودم را بابت حرفها یا كارهای او ناراحت كردم "، "وقتی اینگونه با من حرف زد، خودم را ناراحت كردم " و... .
تا وقتی به گونهای نادرست منابع بیرونی را برای اشتباهاتمان سرزنش كنیم، نمیتوانیم كار زیادی درباره آن انجام دهیم. به هر حال اگر ما درك كنیم، كه خودمان را به واسطه آنچه برایمان رخ میدهد ناراحت میكنیم میتوانیم برای تغییر آن كاری انجام دهیم.
هنگامی كه تشخیص دهیم درباره حوادث چه فكری میكنیم، طرز احساس خود را هم تعیین میكنیم و در این صورت میتوانیم به جای كنترل شدن، خودمان زندگی را كنترل كنیم.
فراموش نكنید هر چه توقعتان را از دیگران كمتر كنید، كمتر هم ناراحت و ناامید خواهید شد. وقتی سطح توقعتان را از دیگران كمكنید، بدینترتیب به ندرت احساس آسیب، ناراحتی، ناامیدی یا دلسردی میكنید.
بنابراین بهترین كار این است كه هنگام ناراحتی و به وجود آمدن دلخوری از دیگران از خودتان سۆال كنید كه آیا خود شما در خواستهها و توقعتان غیرمعقول نبودهاید. البته میتوانید در این مورد از دوست صمیمی خود هم نظرخواهی كنید و ببینید آیا معمولا بیش از حد انتظار از دیگران توقع ندارید؟
جبران اشتباه
در هر صورت ما چه بخواهیم یا نخواهیم؛ دیگران گاهی رفتاری با ما خواهند داشت كه برایمان بسیار ناراحتكننده خواهد بود. در این صورت چه میتوان كرد؟
بسیاری از افراد زمانی كه ناراحت میشوند توقع شنیدن عذرخواهی دارند. البته بعضیها به طور متوالی معذرتخواهی میكنند و این كار هم برایشان سخت نیست، اما آیا اینگونه معذرت خواستن بدون اینكه سعی در تغییر رفتارشان داشته باشند واقعا میتواند كارساز باشد.
معذرت خواهی
اگر كسی را ناراحت كرده یا رفتار بدی با او داشتهاید، بهترین كار این است كه هم با رفتار و هم با كلمات خود آن را جبران كنید.
عذرخواهی معمولا شروع خوبی است. اما سۆالی كه مطرح میشود این است كه "قصد دارید اكنون و در آینده درباره آن چه كنید؟ " در بسیاری موارد، اگر شخصی صادق و قاطع است، شاید یك عذرخواهی هم كافی باشد. اما فردی كه به راستی برای داشتن ارتباط بهتری در آینده قاطع باشد، میتواند در این این هنگام بگوید: "چه كاری میتوانی انجام دهی تا مطمئن شوم كه این موضوع دوباره رخ نخواهد داد؟ " این عملی قاطعانه است. خیلی ساده است كه به كسی اجازه دهیم بگوید: "ببخشید! " اما مهم این است كه فرد اهانتكننده را ترغیب كنیم كه بدرفتاریاش را اصلاح كند. عذرخواهی هنگامی ارزشمند است كه اشخاص نیز مایل باشند رفتارشان را تغییر دهند.
در واقع اگر شما به گونهای رفتار كردهاید كه كسی رنجیده، خوب است كه از او عذرخواهی كنید. اما فراموش نكنید كه عذرخواهی تنها شامل عذرخواهی لفظی نیست و تأثیر تغییر در رفتار بسیار بیشتر از بیان كلمات است.
انتقاد
یكی از مشكلاتی كه معمولا در ارتباطات به وجود میآید، نحوه انتقاد كردن افراد از یكدیگر است. افراد اغلب تمایلی به شنیدن انتقاد ندارند و نسبت به آن حساساند. حتی وقتی انتقاد به گونهای سازنده مطرح شود، دریافتكننده آن ممكن است با احساس خشم، ناراحتی یا گناه پاسخ دهد؛ به ویژه هنگامی كه انتقاد به روشی نامناسب نیز مطرح شود.
خوشبختانه روش خوبی برای انتقاد وجود دارد؛ به این صورت كه شما میتوانید از طرف مقابل خود تغییری خاص را در آینده درخواست كنید، نه اینكه به نكتهای منفی در زمان حال اشاره داشته باشید.
به جای اینكه بگویید: "تو دوباره پولهایت را هدر دادی و ولخرجی كردی... "، میتوانید بگویید: "ای كاش دیگر پولهایت را بیهوده خرج نكنی. حیف نیست. تو برای به دست آوردن آنها خیلی زحمت میكشی... " علاوه بر این، میتوانید قبل از اینكه به موضوعی منفی اشاره كنید، آنچه را به نظرتان مثبت میرسد بیان كنید. مثلا به جای "گزارشتو اصلا كامل نیست. چرا بیشتر وقت نگذاشتی؟ به نظرم اصلا خوب نیست. "
میتوانید بگویید: "تو مقدمه گزارش را خیلی خوب نوشتهای اما نتوانستهای نتیجهگیری خوبی از آن داشته باشی. فكر نمیكنی اگر كمی بیشتر وقت بگذاری نتیجه خیلی بهتری بگیری؟ " در واقع انتقاد كردن مهارتی است كه مانند همه مهارتها از طریق یادگیری و تمرین كسب میشود البته همیشه قبل از اینكه انتقادی را مطرح كنید ببینید آیا بیان آن واقعا ضروری و سازنده است یا بیشتر جنبه ایرادگیری و ضربه زدن به طرف مقابل را دارد!
گاهی به نظر میرسد انتقادی كه مطرح میكنید قبل از اینكه به سود طرف مقابل باشد، او را ناراحت میكند. در این صورت قبل از انتقاد كردن، بیشتر به آن فكر كنید و فراموش نكنید هر گونه ارتباطی با دیگران مستلزم داشتن نوعی مهارت است كه لازم است حتما آن را بیاموزید و به آن توجه داشته باشید.
منابع: همشهری آنلاین / مجله زنان
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0